یادگیری زبان کرهای را چگونه آغاز کنیم؟
!شاید دشواری زبان چینی باعث شده که فکر کنیم ربان کرهای یکی از دشوارترین زبانها باشد اما برخلاف تصور اکثریت مردم، زبان کرهای یکی از آسانترین زبانهای دنیا برای یادگیری است، همچنین از متن نوشتاری کرهای میتوان به عنوان یکی از ساده ترین نوشتارها بین تمامی زبانهای جهان نام برد.پس ما میتوانیم با کمی تلاش پای خودمان را به سرزمینهای غذاهای خاص و خوشمزه و صبحهای آرام باز کنیم.
ما در ادامه مقاله یادگیری زبان کرهای را به سه مرحله ساده با نکات مفید تقسیم کردهایم.
پس از یادگیری الفبای زبان کرهای، مرحله بعدی فراگیری لغات است. جمله معروفی وجود دارد که میگوید: شما واقعاً فقط به 500 کلمه نیاز دارید. ۵۰۰ کلمه معادل ۱۰ کلمه در هفته در یک بازه زمانی کمتر از یک سال است! شاید این جمله کمی اغراقآمیز به نظر برسد، اما واقعا امکانپذیر است. اگر از این ایده خوشتان آمد، یادگیری زبان کرهای را با هدف 10 کلمه در هفته شروع کنید.
گاهی اوقات تصمیمگیری برای یادگیری واژگان دشوار است، در اینجا است که دستهبندیهای کلمات به کمک شما میآیند (بهعنوانمثال کلمات مرتبط به احوالپرسی، احترام، غذا، حیوانات، صفتهای رایج، حملونقل). شما همچنین میتوانید از فرهنگ عامیانه (Pop Culture) برای فراهمسازی کلمات رایج کمک بگیرید. بهعنوانمثال، با تماشای یک نمایش درام دبیرستانی میتوانید زبان مربوط به بچههای مدرسهای را فرا بگیرید، یا با گوش دادن Kpop زبان عاشقانه را.
یکی دیگر از راههای تعامل با زبان، یادگیری کلمات مرتبط به اشیای موجود در یکی از اتاقهای خانه خود است- بهعنوانمثال کلمات زبان کرهای برای تمام وسایلی که معمولاً در آشپزخانه استفاده میشود (بهعنوانمثال یخچال، توستر، بشقاب، کاسه و غیره).میتوانید یک پرتره از ستاره محبوب K-pop خود را روی یخچال خود بچسبانید تا یادآوری شود هنگام استفاده از وسایل آشپزخانه، نام کرهایشان را بگویید. از دیگر ایدههای آشپزخانه قرار دادن آهنربا یا کارتپستال سوغاتی کره بر روی یخچال، خوردن خوراکیهای کرهای یا حتی نوشتن نام هر وسیله آشپزخانه بر روی تکه کاغذی با Hangul و قرار دادن آن کاغذها بر روی آن وسایل است.
ایجاد عادتهای کوچکی از این قبیل راهی عالی برای تمرین مغز شما بدون نیاز به تلاش بیشازاندازه است؛ و هرچه بیشتر بتوانید با تمرکز بیشتر بر هر آنچه زبان یا فرهنگ کرهای را برای شما جالب میکندعامل سرگرمی را افزایش دهید، تلاش کمتری برای تمرین لازم خواهید داشت.
۲. Hangul را یاد بگیرید
اولین قدم برای یادگیری کرهای Hangul یا همان الفبای زبان کرهای است. اگر میخواهید بهطورجدی این زبان را دنبال کنید، باید توانایی خواندن را در این زبان بدست آورید. الفبای زبان کرهای دارای 24 حرف است: 14 صامت و 10 مصوت.
خوشبختانه، Hangul الفبای بسیار آسانی است. وقتی که برای اولین بار به این الفبا نگاه میکنید، نمیتوانید از آن سر در بیاورید؛ اما هنگامیکه منطق و سادگی آن در تولید کلمات را بیاموزید، در یک بعدازظهر بهکل الفبا مسلط خواهید شد!
Hangul یک الفبای جادویی است زیرا حروف نمادین هستند و صامتها در واقع نمودارهای بسیار سادهای از شکل دهان برای بیان هر صدا میباشند.
مصوتها از سه علامت تشکیلشدهاند: یک نقطه به نمایندگی از خورشید (بهصورت نوشته شده -)، یک خط افقی (ㅡ) به نمایندگی از زمین و یک خط عمودی (|) به نمایندگی از انسانها که زمین و خورشید را به هم متصل میکنند.
بسته به برنامه شخصی خود، باید بتوانید Hangul را طی چند هفته (کمتر!) یاد بگیرید. شما میتوانید فرآیند یادگیری زبان کرهای را با بررسی تمامی حروف در کنار یکدیگر و سپس تقسیم آنها به بخشهای مختلفی بهمنظور به خاطر سپردن آنها آغاز کنید.
یکی از راههای یادگیری زبان کرهای این است که یک هفته را صرف یادگیری هشت مصوت ابتدایی کنید و سپس یک هفته دیگر برای تمرین صدای Y و ترکیبهای مصوت آن وقت بگذارید. سپس میتوانید به سراغ حروف بیصدا بروید و دوباره آنها را به گروههای تقریباً هشتحرفی تقسیم کنید. بهاینترتیب، با صرف ده دقیقه در روز (بهطور متوسط) بهمرور میتوانید Hangul را در مدت کمتر از دو هفته بخوانید.
هنگامیکه حروف جداگانه را کاملاً فرا گرفتید، خواندن کلمات به طرز شگفتآوری راحت میشود. هرچه بیشتر بخوانید (حتی اگر یک کلمه از آنچه که میخوانید را نمیتوانید درک کنید!)، سرعت خواندن شما بسیار بهبود مییابد. شما میتوانید در بیشتر اوقات از طریق رسانههای اجتماعی، بهویژه با دنبال کردن اشخاص کرهای موردعلاقهتان در توییتر و اینستاگرام به تقویت مهارت خواندن خود بپردازید، به خصوص با توجه به این نکته که متون به اشتراک گذاشته شده در این رسانهها بسیار کوتاه هستند.
یادگیری افعال رایج در زبان کرهای، سومین قدم شما برای شروع کار با این زبان است، زیرا افعال مهمترین قسمت هر جمله کرهای هستند. درواقع، در زبان کرهای کاملاً رایج است که یک جمله را کاملاً بیان نکنید و تنها فعل آن را بگویید! بهعنوانمثال، شما میتوانید بهراحتی بگویید «بخور» به معنای «من میخواهم غذا بخورم»، «بیایید غذا بخوریم» یا «آیا میخواهید غذا بخورید؟» و معنی هر جمله را بهطورکلی میتوان از زمینه گفتگو و لحن شما برداشت کرد.
به افعال پرکاربرد در انگلیسی و هر زبان دیگری که بلد هستید فکر کنید، چنین افعالی میتوانند شروع خوبی باشند، برای یادگیری فهرستی از این افعال را بنویسید و آنها را در فرهنگ لغات زبان کرهای جستجو کنید.
مانند سایر واژگان، اگر با فعلهای پرکاربرد شروع کنید، میتوانید بهجای فارسی از کلمات کرهای استفاده کنید. بهعنوانمثال، شما میتوانید به جای استفاده از فعل «بریم»، از کلمه کرهای가자 (کا- جا!) استفاده کنید.
همانند Hangul، عاقلانه است که همزمان تعداد کمی از افعال را یاد بگیرید و بهاندازه کافی تمرین کنید تا به خوبی بر آنها مسلط شوید. پنج فعل جدید در روز و مرور آنها میتواند هدفی بسیار خوب برای شروع یادگیری زبان کرهای باشد. روزانه ده تا پانزده دقیقه وقت برای فراگیری افعال جدید کافی است.
درحالیکه مدتزمانی که میتوانید برای مرور و حفظ کلمات زبان کرهای به حافظه بلند مدت خود صرف کنید محدودیتی ندارد، اما یک دوره کوتاهمدت (مثل 10 دقیقه) تمرین مرتب و روزانه و همچنین استفاده از فلش کارتها میتواند نتیجه فوقالعادهای را در پی داشته باشد.
منبع : وبلاگ ماژورین
مطمعنم شماهم مثل من با گوش دادن به أهنگ فرانسوی و یا دیدن یک فیلم ازین کشور شیفتهی این زبان شدید و یادگیری این زبان رو تو برنامهی زندگیتان قرار دادید.کاملا هم طبیعیه چون این زبان علاوه برا آوای دلنشین و ادبیات غنیی که داره پر از رمز و رازه که در مقاله به توضیحش می پردازیم
پیش از زبان فرانسوی، زبان لاتین در بین مردم این کشور رایج بوده است. همچنین زبان رومی مشتقی از زبان لاتین است و زبان فرانسوی نیز در ابتدا رومی بوده است. در عصر آهن، فرانسه بخشی از منطقه گیل بوده که ساکنین آن به زبان لاتین صحبت میکردند.
اکثر بومیان این منطقه، تا قبل از انقلاب فرانسه، به زبان فرانسوی صحبت نمیکردند. در قرن ۱۷ آکادمی زبان فرانسه به وجود آمد که باعث توسعه زبان فرانسه شد. در مناطق مختلف کشور، زبان فرانسوی با لهجهها و گویشهای محلی مختلفی صحبت میشد. این مسئله موجب عدم توانایی ارتباط بومیها با بومیهای مناطق دیگر شد. بعد از انقلاب فرانسه، با مداخله مستقیم دولت، تصمیم بر این شد که زبان فرانسوی به زبان رسمی این کشور تبدیل شود.
زبان بومی بسیاری از کشورهای مستقل در سراسر دنیا همچون کانادا، بلژیک، سنگال، جیبوتی و سوئیس، فرانسه است. همچنین ساکنین کشورهای ماداگاسکار و وانواتو نیز به زبان فرانسوی صحبت میکنند.
گسترش استعمار امپراتوری فرانسه در قرون ۱۷ تا ۲۰ میلادی از اروپا به آمریکا و آفریقا و حوزه دریای کارائیب، مهمترین دلیل تبدیل زبان فرانسوی به زبان رسمی مردم این کشورها است.
زبان فرانسوی در نقاط مختلف جهان ارزش و اهمیت زیادی دارد و در بسیاری از قراردادهای بینالمللی و دیپلماتیک، در کنار زبان انگلیسی از این زبان بهعنوان زبانی مهم استفاده میشود. نکته دیگر آن که در حدود ۲۰۰ میلیون نفر در کل جهان، به این زبان صحبت میکنند.
بعد از فتح نورمنان انگلیس، زبان فرانسه به زبان اشرافی و اداری تبدیل شد و این موضوع سبب راه یافتن بسیاری از عبارات و واژههای فرانسوی به زبان انگلیسی شد. در طول قرنها، زبان فرانسوی تأثیر زیادی بر زبان انگلیسی گذاشت و همین عامل باعث شد تا امروزه ریشه ۴۵ درصد از کلمات انگلیسی از زبان فرانسوی باشد!
تعداد زیادی از فرانسویزبانان، ساکن قاره آمریکا هستند. نکته قابلتوجه در این مورد این است که زبان اکثر ساکنین لوییزیانا که یکی ازایالتهای جنوبی آمریکا است، گویشی از فرانسوی میباشد. همچنین ایالت هایی مثل میشیگان، داکوتای شمالی، ورمنت، ماساچوست و میسوری نیز به زبان فرانسوی صحبت میکنند.
فرانسویها اولین اروپاییهایی بودند که پا به این مناطق از آمریکا گذاشتند و به همین علت بعضی از بومیان این مناطق به فرانسه صحبت میکنند.
همچنین به دلیل قرارگرفتن کانادا در شمال ایالت نیوانگلند، زبان مردم این منطقه نیز مشتقی از فرانسوی و کانادایی است.
لهجه و گویشهای مختلفی برای زبان فرانسوی وجود دارد. حتی در کشور فرانسه نیز این گویشها مختلف است. این موضوع به وضوح به ما نشان میدهد که این زبان زنده مرتب درحال رشد و تغییر است. اما باید بدانید که پاریسیها دارای گویشی خاص در بین دیگر افراد فرانسوی زبان هستند.
در کل جهان لهجه و گویش فرانسوی به ۳ دسته کلی تقسیم میشود:
۱- اروپایی ۲- کانادایی ۳- آفریقایی
حرفw از زبانهای دیگر وارد زبان فرانسوی شده و ریشه فرانسوی ندارد؛ بنابراین کلماتی که در فرانسوی دارای حرف w هستند، ریشه فرانسوی نداشته و در قرن نوزدهم از کشورهای مجاور و به دلیل نفوذ آن همسایهها به زبان فرانسه، به الفبا اضافه شده و این حرف بنابر تاثیری که از هر زبان گرفته با همان آوا در فرانسه تلفظ می شود. مثلا در آلمانی w صدای v می دهد و در فرانسه می گوییم vagɔ̃/ wagon/ در صورتیکه week-end از انگلیسی اومده و /wikɛnd/ تلفظ می شود. به همین ترتیب ، لغاتی که در زبان فرانسوی با حرف W آغاز میشوند، گاهی با تغییر روبه رو میشوند و V جای آن را میگیرد.
بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان که آثار ماندگاری منتشر کردهاند، فرانسوی زبان بودهاند و آثار ادبی آنها نیز به زبان فرانسوی نگاشته شده است. از بین آثار این نویسندگان مشهور میتوان به داستان کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما و داستان بینوایان اثر ویکتور هوگو اشاره کرد.
بر اساس تحقیقاتی که توسط زبانشناسان انجام شده است، پرتکرارترین و رایجترین حرف در زبان فرانسوی، حرف E است. اکثر لغات این زبان، این حرف را در خود دارند. میتوان گفت این حرف یکی از حروف اصلی و پرکاربرد در زبان فرانسوی است.
حرفی که هرگز خوانده نمیشود!
حرف h هیچگاه در فرانسه خوانده نمیشود مگر اینکه در کنار c قرار بگیرد. حرف z خوانده میشود مگر آنکه آخر کلمه قرار گیرد که در این صورت خیلی از حروف دیگه هم در آخر کلمات خوانده میشوند مثل d، t، s، x...
منبع : وبلاگ ماژورین
ارکستر شامل یک رهبر ارکستر که قلب ارکستر است و گروهی از نوازندگان میباشد و شمار نوازندگان معمولا بین ۶۵ تا ۱۱۰ نوازنده است
در این مقاله به معرفی ارکستر و انواع آن میپردازیم
نامگذاری هر ارکستری معمولا براساس نوع قرارگیری و تعداد سازها در آن انجام میشود. به طور مثال، بزرگترین نوع ارکستر، یعنی ارکستر سمفونی ، به معنی این است که در آن از کلیه گروههای سازی و تقریبا تمام سازهای موسیقی کلاسیک غربی مورد استفاده قرار گرفته شده است.
در مقابل، در ارکسترهای کوچکتر، تنها بخشی از سازهای موسیقی کلاسیک وجود دارد و آن را با نامها متفاوتی میشناسند؛ ازجمله این ارکسترها میتوان به ارکستر مجلسی اشاره کرد که به ارکستری میگویند که در آن از سازهایی مثل زهیِ آرشهای، سازهای بادی چوبی و سازهای کوبهای و سازهای کلیدی مثل پیانو استفاده میشود.
برخی از عنوانهای ارکسترها اشاره به سازهای به کار رفته یا نقش سازها در این اکستر ندارد. بعضی از نامگذاریها، فقط جهت تشخیص ارکسترها مختلف در منطقهای یا شهری انجام میشود. به طور مثال، ارکستر فیلارمونیک به طور معمول از جانب انجمن دوستداران موسیقی در هر شهر پشتیبانی مالی میشود. این انجمن به انجمن فیلارمونیک مشهور است.
اغلب در این ارکسترها نوازندگان خبره و چیرهدست هر شهر فعالیت میکنند. البته ازنظر سازی ساختار ارکستر فیلارمونیک به صورت ارکستر بزرگ یا سمفونیک است. مثل ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک لندن
گروههای موسیقی یا همان ارکسترها در حدود سالهای ۱۶۰۰ به وجود آمدند. ارکستر اجرای اپرای ارفئو از ساختههای کلودیو مونتهوردی را میتوان برجستهترین و بارزترین نمونه ارکسترهای پیشین دانست. همچنین ژان باپتیست لولی، آهنگساز فرانسوی در اواخر قرن ۱۷ ارکستری برای بارگاه سلطنتی ترتیب داد.
پس از آن در قرن ۱۸ آهنگسازی به نام یوهان استامیتز به همراه آهنگسازان دیگر در مکتب مانهایم که در آن زمان شناخته شده بود، اولین قدمها را برای آهنگسازیهای اولیه برای ارکستر سمفونی مدرن برداشتند. در آن ارکستر، هر موسیقی مشتکل از ۴ قطعه برای ترکیب سازهای مختلف میشد. از جمله:
· بادیهای چوبی (فلوت، ابوا و فاگوت)
· بادیهای برنجی (فرنچ هورن، ترومپت)
· کوبهایها (۲ تیمپانی)
· زهی (ویولنهای اول و دوم، ویولا، ویولون سل و کنترباس)
در آن دوره همچنین ساز کلارینت در ارکستر پذیرفته شد و سازهای اصلی دورههای پیشین مثل هارپسیکورد، لوت و لوت باس، با گذشت زمان از یادها رفتند. پربارترین دوره ارکستر را میتوان قرن ۱۹ دانست. در آن دوره بادیهای چوبی از دو عدد به ۳ یا ۴ عدد رسیدند و همچنین بادیهای برنجی گروه خود را با ترومپت سوم، هورن سوم و چهارم و اضافه شدن ترومبون تکمیل کردند.
تاریخ ارکستر سمفونیک از دوره کلاسیک تا کنون، تغییر و تحولات زیادی را داشته و سازهای ارکستر سمفونیک همراه با دانش ارکستراسیون رو به تکامل رفتهاند.
در هر ارکستری با توجه به نیاز آن، سازبندی متفاوت است. چینش تابعی هر ارکستری از پارتیتور توسط آهنگساز نوشته میشود و در هنگام تنظیم مجدد آن تغییراتی نیز در آن اعمال میشود. سازبندی هر ارکستر به دستههای زیر تقسیم میشود:
· سازهای بادی چوبی
· سازهای بادی برنجی
· سازهای کوبهائی
· سازهای زهی
· سازهای کلیدی
در ارکستر سمفونیک ۴ گروه کر وجود دارد. سازهایی که در ارکستر سمفونیک استفاده میشوند، در ۳ دسته کلی قرار میگیرند:
ضربات: سازهایی که با ضربه زدن به آن صدا ایجاد میکنند.
رشتهها: سازهایی که با لرزش سیمها صدا ایجاد میکنند.
بادی: سازهایی که با دمیدن به داخل آن صدا ایجاد میکنند. ( که خود به دو دسته برنجی و بادی چوبی تقسیم میشوند.)
دستهبندی کلی که طبق نوع ساز در ترکیببندی یک ارکستر قرار دارند به این شکل است که رهبر ارکستر در سمت چپ، گروه ویولنهای اول و دوم و در کنار ویولنها ویولاها و در کنار آنها ویولنسلها هستند. قسمت جلوی ارکستر نیز در معمولا سازهای زهی وجود دارد.
در برخی از مواقع، در سمت چپ رهبر و در جلوی ویولنهای گروه اول، سازهای تکنواز و کنسرتوها قرار دارند که با توجه به کنسرتوی موردنظر، سازهای مختلفی میتواند باشد. گروه سازهای بادی در ردیف بعد قرار میگیرند و کنترباسها نیز در کنار آنها هستند. در ردیف انتهایی نیز سازهای کوبهای قرار میگیرند.
این مدل سازماندهی و نظم باعث فراهم شدن یک گونه استاندارد میشود که به واسطه آن رهبر ارکستر از طریق اشارات قراردادی که خودش تنظیم کرده، هر گروه سازی را در زمان نواختن مطلع میسازد.
سازهایی که در ارکستر سمفونیک غربی حضور ثابت دارند را سازهای ارکستر سمفونیک میگویند. هرکدام از این سازها نقش خاص خود را در ارکستر ایفا میکنند. نوازندگان هرکدام از این سازها نیز در محلهای خاص بر روی سن ارکستر نشسته و ساز خود را مینوازند.
علاوه بر سازهایی که ذکر شد، در برخی از موارد، سازهای دیگری هم در بین سازهای ارکستر سمفونیک هستند که حضور ثابتی ندارند. علاوه بر این، در بین سازهای موجود در ارکستر، با توجه به نظر آهنگساز، بعضی از سازها در برخی آثار حضور ندارند.
در عکس زیر میتوانید محل نشستن نوازندگان روی سن ارکستر را مشاهده کنید:
نام سازها و گروهبندی هرکدام در زیر دستهبندی شدهاند:
سازهای زهی
ویولن، ویولا، ویولنسل (چلو)، کنترباس (دابل باس)، هارپ
سازهای بادی چوبی
فلوت، فلوت پیکولو، ابوا، کرآنگله (هورن انگلیسی)، کلارینت، کلارینت باس، فاگوت (باسون) کنترفاگوت
سازهای بادی برنجی
هورن، ترومپت، ترومبون، توبا
سازهای کوبهای
تیمپانی، باس درام (طبل بزرگ)، ساید درام، سنج (سیمبال)، مثلث، ماریمبا، زایلوفون، وایبرافون، بلز ارکستری (کلوکن اشپیل)
منبع : وبلاگ ماژورین